ابوالحسن میرزا از شاهزادگان قاجار در کودکی آبله گرفت و نابینا شد. حکمت قدیم را در محضر اقا علی مدرس آموخت و برای ادامه تحصیل به عتبات رفت.
ابتدا شش ماه در کربلا مقیم شد و سپس چهار ماه در نجف اقامت کرد و و از محضر استادان استفاده نمود و بالاخره بسامرا شتافت.
شیخالرئیس عنوانی بود که از طرف ناصرالدین شاه به او اهدا شد و مامور خدمت در آستان قدس رضوی شد. آصف الدوله حاکم وقت خراسان، از شیخالرئیس به شاه گلایه کرد که وی در اینجا سخن از آزادی مردم میزند و باعث شد که ناصرالدین شاه فرمان تبعید او از ایران را صادر کند. پس از آن وی رهسپار عشقآباد و استانبول شد.
پس از فرمان مشروطیت به تهران بازگشت اما در دوران استبداد ضغیر دستگیر و شکنجه شد. پس از فتح تهران، وکیل مجلس شد.
طبق وصیتی که کرده بود قرار بود در مشهد خاک شود اما به دلیل بدگوییهایی که در سر منبر به آخوند ملا محمد کاظم خراسانی هروی کرده بود، پسر آخوند خراسانی تلگراف زد و تهدید کرد اگر نعش ابوالحسن به مشهد برسد آن را آتش میزنند. به همین دلیل او را شاهعبدالعظیم به خاک سپردند.